تشکرنامه و باقی قضایا ...
سلام اول یه تشکر جانانه از دوستای گلم که انقدر هوامو تو مسابقه داشتین دوستتون داریم بعد یه تشکر جانانه از خاله نازنین نگار جون و غزال جون که کلی برام تبلیغ کردند مدتی بود که موقع غذا خوردنِ افراد خانواده من به شدت عکس العمل نشون میدادم!!! یعنی انقدر دست و پامو تکون میدادم و به هر لقمه ای که میخوردند نگاه میکردم که عملا غذا تو گلوشون گیر میکرد!! باباییم که خیلی رئوفه دیگه نتونست تحمل کنه و به مامان گفت بهتره غذا کمکی آوش رو شروع کنیم. جریان اینجوری بود: روز اول: بابایی: عزیزم بهتره غذا کمکی آوش رو شروع کنیم. ...
نویسنده :
مامان پاتمه
10:58